Shohreh (شهره) - Story (قصّه) lyrics

[Shohreh شهره - Story قصّه lyrics]

تو غم این دل تنگو نمیدونی
قصه ی این خسته رنگ رو نمیدونی
تو پر از زمزمه ی فکرای آبی
تو گرفتاری سنگو نمیدونی
نمیدونی چه غم سختیه موندن
موندن و به روی خود درها رو بستن
رفتن از یاد همه مثل یه قصه
تو فراموشی به مرگ خود نشستن
غم رو قلب خسته ی من خزه بسته
طاقتم مثل دلم در هم شکسته
دوست دارم جاری بشم مثل تو اما
نمیتونم خستم، خسته ی خسته
کاش یه جوری منو از من میگرفتی
کاش منو به دست موجا میسپردی
من تو این خستگیا دارم میپوسم
کاشکی این خسته رو با خودت میبردی
نمیدونی چه غم سختیه موندن
موندن و به روی خود درها رو بستن
رفتن از یاد همه مثل یه قصه
(مثل یه قصه)
تو فراموشی به مرگ خود نشستن


نمیدونی چه غم سختیه موندن
موندن و به روی خود درها رو بستن
رفتن از یاد همه مثل یه قصه
(مثل یه قصه)
تو فراموشی به مرگ خود نشستن
نمیدونی چه غم سختیه موندن
موندن و به روی خود درها رو بستن
رفتن از یاد همه مثل یه قصه
(مثل یه قصه)
تو فراموشی به مرگ خود نشستن

Interpretation for


Add Interpretation

A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z #
Interpret